مجله دانشگاه علوم پزشکی ایلام
سال چهاردهم شماره 1 (پیاپی 50، بهار 1385)

با توجه به اینکه روزه می تواند باعث کاهش کالری دریافتی شود و به علت ارتباط عمیق سیستم ایمنی با سیستم اعصاب مرکزی و غدد آندوکرین و دخالت آن در پاتوژنز بسیاری از بیماری ها، این پژوهش به منظور تاثیر روزه بر برخی از عوامل سیستم ایمنی شامل اجزاء کمپلمان C3،C4 و تستCH50 که بیانگر عملکرد کمپلمان در مسیر کلاسیک است، انجام گرفت.

در این مطالعه از 50 روزه دار مذکر و مونث که همگی دانشجو در محدوده سنی 25-20 سال بودند در دو موقعیت زمانی شامل هفته چهارم ماه مبارک رمضان و یک ماه پس از آن نمونه خون گرفته شد. پس از آن، آزمایشات یکسان شامل C3،C4 به روش SRID و CH50 به روش ورونال انجام شد و نتایج حاصله با استفاده از آزمون Paired T-test مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت.
یافته های پژوهش: با مقایسه نتایج هفته چهارم و یک ماه پس از آن معلوم شد که روزه بر غلظتC3،C4 وفعالیت CH50 تاثیر نداشته و تفاوت معنی داری از نظر آماری مشاهده نشد. میانگین غلظت C3 سرم در هفته چهارم ماه رمضان mg/dl 33/20 ±88/63 و یک ماه پس از آن mg/dl 33/ 23 ± 98/60 بود (398/0(P=. میانگین غلظت C4 در هفته چهارم mg/dl 25/11 ± 42/28 و یک ماه پس از آن mg/dl 02/9 ± 55/27 بود (597/0. (P= میانگین تست CH50 در هفته چهارم ماه رمضان mg/dl 98/25 ± 61/80 واحد و یک ماه پس از آن mg/dl 37/30 ± 44/79 واحد بدست آمد (811/0(P=.
نتیجه گیری نهایی: بر طبق نتایج بدست آمده بنظر می رسد که روزه ماه مبارک رمضان تاثیر افزایشی بر روی سیستم ایمنی از نوع ذاتی از جمله اجزاء کمپلمان ندارد

شیر نقش عمده ای در تغذیه انسان در سنین گوناگون دارد و کنترل و نظارت بر موازین بهداشتی آن در طول تهیه، حمل، نگهداری وعرضه بسیار حیاتی است 0 پژوهش حاضر به منظور بررسی آلودگی میکروبی شیر خام در استان ایلام از نظر اشریشیا کلی و استافیلوکوکوس اورئوس، طی سالهای 1378 تا 1382 صورت گرفت. این مطالعه به صورت توصیفی مقطعی با استفاده از روش نمونه گیری طبقه بندی چند مرحله ای از گاو داری ها، ماشینهای حمل و مراکز فروش شیرانجام گرفت. جمعا 780 نمونه شیر خام در ظروف استریل تهیه گردید. برای جداسازی اشریشیاکلی از محیطEMB و برای جداسازی استافیلوکوکوس اورئوس از محیط چاپمن استفاده گردید. نتایج توسط آزمون T مورد تحلیل قرار گرفت.
یافته های پژوهش: از 320 نمونه مربوط به زمان شیردوشی حدود 63 نمونه (7/19%) آلوده به اشریشیا کلی و استافیلوکوکوس اورئوس، در 62 نمونه (4/19%) فقط اشریشیا کلی و 30 نمونه (3/9%) فقط استافیلوکوکوس اورئوس بودند، در 165 نمونه (6/51%) آلودگی به هیچ کدام از این دو باکتری دیده نشد. در حین حمل شیر از 200 نمونه مورد بررسی در 98 نمونه (49%) اشریشیا کلی و استافیلوکوکوس اورئوس، در 15 نمونه (5/7%) فقط اشریشیاکلی و در 30 نمونه(15%) فقط استا فیلوکوکوس اورئوس جدا گردید، در 57 مورد (5/28%) هیچکدام از ارگانیسم های مورد نظر جدا نشد. در مراکز فروش از 260 نمونه تهیه شده در 152 نمونه (4/58%) اشریشیا کلی و استافیلوکوکوس اورئوس، در 28 مورد (8/10%) فقط اشریشیاکلی، در 72 مورد (7/27%) فقط استافیلوکوکوس اورئوس جدا گردید 0 در 8 نمونه (1/3%)هیچ یک از ارگانیسم های مورد نظر جدا نشد. نتیجه گیری نهایی: نتایج نشان داد که آلودگی میکروبی در هر یک از مراحل بطور معنی داری با هم متفاوت است (P<0.05) 0همچنین در میزان آلودگی به اشریشیا کلی و استا فیلوکوکوس اورئوس از زمان شیر دوشی تا مرحله فروش بطور معنی داری افزایش مشاهده گردید

اوتیت میانی سروز بیماری شایعی در دوران کودکی است که عوامل مختلفی از جمله باکتری ها در بروز آن دخیل هستند. ولی در تعداد بارزی از موارد، هیچ باکتری در مایع گوش میانی یافت نمی شود. قارچ ها به عنوان پاتوژن های مسبب سینوزیت شناخته شده اند و از این نظر تشابه زیادی بین عفونت های حفره گوش میانی و سینوس های پارانازال وجود دارد. تحقیق حاضر به منظور تعیین فراوانی نسبی عناصر قارچی در نمونه های نسج آدنوئید و مایع گوش میانی انجام شد.
از بیماران مبتلا به اوتیت میانی سروز مراجعه کننده به بیمارستان امیرالمومنین رشت از دی ماه سال 1383 تا دی ماه سال 1384 تعداد 74 بیمار به صورت متوالی و غیر احتمالی به ترتیب مراجعه، مورد بررسی قرار گرفتند. پس از پاک کردن سرومن گوش خارجی و ضد عفونی کردن با بتادین به مدت 1 دقیقه، میرنگوتومی قدامی تحتانی انجام شد. مایع گوش میانی آسپیره و در سرم فیزیولوژی استریل جمع آوری شد. بافت آدنوئید توسط کورت برداشته و در سرم فیزیولوژی استریل دیگری جمع آوری گردید. در مجموع 100 نمونه مایع گوش میانی و 74 نمونه نسج آدنوئید مورد بررسی قرار گرفت. نمونه ها جهت بررسی روی ظرف یخ حداکثر تا مدت زمان 5 ساعت به آزمایشگاه رفرانس قارچ شناسی منتقل می شدند. برای بررسی ارتباط کشت های مثبت مایع گوش میانی و نسج ادنوئید از آزمون آماری دقیق فیشر استفاده شد.
یافته های پژوهش: نتایج نشان داد که کشت نمونه آدنوئید در 6 مورد (1/8 %) و کشت مایع گوش میانی در 10 مورد (10%) جهت وجود قارچ مثبت بود. تنها یک نمونه مثبت نسج آدنوئید گونه ای از فوزاریوم بود. در بقیه نمونه ها انواع مختلف آسپرژیلوس به ویژه آسپرژیلوس فومیگاتوس دیده شد.
نتیجه گیری نهایی: با توجه به وجود عناصر قارچی در گوش میانی، احتمال داده می شود که پاسخ آلرژیک به قارچ ها مسئول بعضی موارد اوتیت میانی سروز مقاوم باشد.

تب با منشا ناشناخته یکی از مسائلی است که همیشه ذهن پزشکان را به خود مشغول کرده و باعث مشکلات مختلف جسمی و روانی برای بیماران شده است. این مطالعه با هدف تعیین علل تشخیصی FUO و ابزارهای لازم جهت رسیدن به تشخیص در بیماران بستری شده در بیمارستان سینا از سال 70 تا 82 انجام گرفت.
این مطالعه توصیفی – مقطعی بر روی بیماران بستری شده با تشخیص FUO در بیمارستان سینای کرمانشاه بین سالهای 70 تا 82 انجام شد. متغیرهای مورد مطالعه عبارت بودند از: سن، جنس، مکان زندگی، تشخیص نهایی، ابزارهای لازم جهت رسیدن به تشخیص، مقدار ESR، مقدار CRP، مدت زمان تب قبل از بستری و الگوی تب. ابزار جمع آوری داده ها پرسشنامه با متغیرهای فوق بود که جهت 72 بیمار که با تشخیصFUO بستری شده بودند تکمیل گردید. پس از تکمیل پرسشنامه ها، اطلاعات با استفاده از نرم افزار SPSS آنالیز گردید.
یافته های پژوهش: نتایج نشان داد که از 72 بیمار که با تشخیص FUO بستری شده بودند، 58% معیارهای تعریف FUO کلاسیک را داشتند. بیشترین علت بستری مربوط به گروه ناشناخته با 62% و سپس گروه عفونت ها با 8/23% بود. از بین علل عفونی بستری شده بیشترین علت مربوط به سل خارج ریوی بود. تست های رده اول آزمایش در تمامی موارد استفاده شده بودند بجز ESR که در 17% موارد و PPD که در بیشتر از 80% موارد انجام نشده بود. از تست های رده دوم در 14% موارد و از تست های رده سوم یا تست های تهاجمی در 38% موارد استفاده شده بودند، 40% افراد مورد مطالعه در بیمارستان هیچ تبی نداشتند.
نتیجه گیری نهایی: در مقایسه با سایر مطالعات نتایج بدست آمده تا حدی مشابه و در بعضی از موارد دور از انتظار بود از جمله اینکه حدود 42% از افراد معیارهای تعریف FUO را نداشتند و همچنین درصد بالای علت ناشناخته (62%) و عدم وجود بیماری های نئوپلاسمی در هیج یک از موارد، نیز از این دسته اند.

به نظر می رسد مرگ و میر در زنانی که تحت عمل جراحی پیوند عروق کرونر قرار می گیرند در مقایسه با مردان بیشتر است. این مطالعه به منظور بررسی نتایج بیمارستانی عمل جراحی پیوند کرونر درمردان و زنان در مرکز آموزشی درمانی امام علی(ع) انجام گردید.
در این مطالعه توصیفی تحلیلی از ابتدای سال 1381 تا پایان سال 1382، تعداد 201 بیمار تحت عمل جراحی پیوند کرونر در بیمارستان امام علی خرم آباد به روش سرشماری مورد بررسی قرار گرفتند. اطلاعات بیماران از طریق بررسی پرونده های بیمارستانی با استفاده از آزمون آماری تی، کای دو و رگرسیون لجستیک مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفتند.
یافته های پژوهش: زنان حدود 7/46 درصد از بیماران را تشکیل می دادند. در مقایسه با مردان، زنان مسن تر و وزنشان کمتر بود. حجم هماتوکریت قبل از عمل در آنان کمتر بود و فشار خون بالاتری داشتند. زمان بستری شدن زنان در بیمارستان بیشتر از مردان بود. تعداد زنان سیگاری کمتر از مردان بود. همچنین میزان شیوع عفونتهای بیمارستانی در زنان کمتر از مردان بود.
نتیجه گیری نهایی: شیوع انفارکتوس قبل و بعد از عمل جراحی عروق کرونر، تنگی شریان نزولی قدامی چپ (بیشتر از 50%)، استفاده از بالون پمپ بعد از عمل، دیابت، طول مدت بستری در بیمارستان و میزان مصرف اینوتروپ بعد از عمل در زن و مرد تفاوتی نداشت.

تغذیه مناسب از مهمترین نیازهای تامین سلامت جسمی فکری و به عبارتی رکن اساسی سلامت جامعه است. از جمله علل ایجاد مشکلات تغذیه ای می توان از ناآگاهی تغذیه ای والدین و اعمال روش های نادرست در تغذیه کودک را نام برد. این بررسی با هدف تعیین میزان تاثیر آموزش اصول صحیح بر میزان آگاهی زنان تشکل های غیر دولتی شهرستان ایلام انجام گرفت.
نوع مطالعه میدانی و در سال 1382 بصورت تصادفی ساده انجام گرفت. در این بررسی تعداد 312 نفر از زنان تشکل های غیر دولتی از بین 1212 نفر بصورت تصادفی ساده انتخاب گردید و پیش آزمون برای آنان به عمل آمد. پس از انجام آموزش لازم در مورد اصول تغذیه و گذشت سه هفته مجددا برای 214 نفر پس از آزمون به عمل آمد. متغیرهایی از قبیل سن، سواد، شغل و آگاهی افراد با استفاده از پرسشنامه مورد مطالعه و با استفاده از جداول فراوانی، درصد داده ها و آزمون کای دو مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفتند.
یافته های پژوهش: نتایج حاصل نشان داد که 7/14 درصد افراد مورد مطالعه قبل از آموزش دارای آگاهی ضعیف در خصوص اصول تغذیه بودند که پس از آموزش به 3/2 درصد آگاهی کاهش یافت و از طرفی 8/13 درصد آنان قبل از آموزش دارای آگاهی خوب بودند که پس از آموزش به 43 درصد افزایش یافت. 7/16 درصد افراد با آگاهی خوب قبل از آموزش مشخصات گروه های غذائی را می دانستند که پس از آموزش به 3/45 درصد افزیش یافت (P < 0.000). 6/17 درصد افراد با آگاهی خوب قبل از آموزش بهترین منبع غذائی آهن را می شناختند که پس از آموزش به 3/47 درصد افزایش یافت (P < 0.001).
نتیجه گیری نهایی: بررسی اخیر و بررسی های انجام شده در سایر دانشگاه های داخلی و خارجی حکایت از ضعف آگاهی افراد مورد مطالعه در خصوص اصول تغذیه دارد. لذا آموزش مادران و زنان بر اساس سطح سواد آنان می تواند تاثیر مثبتی در ارتقاء وضعیت تغذیه ای جامعه داشته باشد.

شیوع چاقی در سالیان اخیر و به خصوص در کشورهای در حال توسعه، افزایش چشمگیری یافته است. چاقی از آن جهت اهمیت دارد که می تواند سبب بیماری های قلبی، دیابت، فشار خون بالا، ناهنجاری های زنان و زایمان و عوارض بسیار دیگری گردد. این مطالعه به منظور تعیین شیوع چاقی و اضافه وزن، تعیین الگوی تحرک و الگوی تغذیه ای در زنان ایلام انجام شد.
در این مطالعه توصیفی420 نفر خانم 49-15 ساله متاهل مراجعه کننده به مراکز بهداشتی درمانی شهری ایلام در سال 1383 به روش دو مرحله ای خوشه ای- تصادفی ساده انتخاب شدند. اطلاعات با استفاده از پرسشنامه حاوی اطلاعات فردی و فعالیت های روزانه، پرسشنامه استاندارد بلاک جمع آوری گردید. قد، وزن، دور کمر، دور باسن، ضخامت چین پوستی سه سر بازو، ضخامت چین پوستی پهلو اندازه گیری گردید. داده ها برحسب ضرایب همبستگی اسپیرمن و پیرسون و آزمون تی مورد تحلیل قرار گرفتند.
یافته های پژوهش: شیوع چاقی عمومی و اضافه وزن بر حسب نمایه توده بدنی برابر 3/22% و 5/48% و شیوع چاقی مرکزی بر حسب ضخامت چین پوستی برابر 4/16% بود.4/51% دارای دور کمر بالاتر از 85/0 (به عنوان عدد بحرانی) بودند. مصرف میوه و سبزی با میانگین220 گرم روزانه در محدوده پایین دامنه جهانی قرار داشت. 2/31% دارای رژیم غذایی پرچرب و 6/63 % دارای رژیم کم فیبر بودند و 2/39% از الگوی کم تحرک برخوردار بودند. شاخص تودۀ بدنی دارای همبستگی معنی دار مستقیم (001/0P<) با سن (3/38%r=) و الگوی تغذیه پر چرب (46%r=) و همبستگی معنی دار معکوس (001/0P<) با تحصیلات(29%r=)، تحرک (57%-r=) و الگوی تغذیه پرفیبر (42%-r=) بود. بین سن و شاخص مصرف میوه و سبزی همبستگی معنی دار معکوس (r=%20،005/0>P) دیده شد.
نتیجه گیری نهایی: افزایش شیوع چاقی و اثرات آن، بهبود رفتار های تغذیه ای و بهبود الگوی تحرک از طریق اجرای راهبرد های جمعیتی و راهبرد گروه های در معرض خطر را ضروری می سازد.

جهت بررسی ارتباط فاکتور سن و جنس با میزان مرگ نورون های حرکتی نخاع به دنبال قطع عصب سیاتیک پنجاه سر نوزاد موش صحرایی نژاد Sprague-Dawley با سن های 3، 5، 7، 10 و 14 روزه انتخاب شدند. برای هر گروه سنی ده سر موش که 5 سر آن مذکر و 5 سر دیگر مونث بودند در نظر گرفته شد. آکسوتومی یا قطع عصب سیاتیک در سطح میانی ران چپ انجام گردید.
در این مطالعه تجربی ابتدا موشها آکسوتومی شدند. پنج روز بعد از انجام آکسوتومی سگمان های نخاعی (L4-L6) در تمام گروه ها خارج و جهت مطالعات میکروسکوپ نوری پردازش بافتی شدند. برش های سریال تهیه و با تیونین که رنگ اختصاصی برای اجسام نیسل است رنگ آمیزی انجام شد. سپس نورون های حرکتی سالم در شاخ پیشین نخاع در دو سمت راست و چپ که دارای هسته بزرگتر از 8 میکرون و حداقل یک هستک بودند شمارش گردیدند. جهت تحلیل داده ها از آزمون های آنالیز واریانس، توکی و تی استفاده گردید.
یافته های پژوهش: نتایج نشان داد که درصد کاهش نورونی در موش های 3، 5، 7، 10و14 روزه به ترتیب در جنس مذکر 4/35، 1/33، 8/30، 6/27 و 6/22 درصد و در جنس مونث به ترتیب 9/38، 5/33، 7/33، 5/29 و 9/24 درصد بود. به عبارتی درصد کاهش در مذکرها به طور معنی داری کمتر از مونث ها بوده است (P<0.05). همچنین در کلیه گروه ها شمار موتونورون های سمت راست (کنترل) در مونث ها در مقایسه با مذکرها کمتر بود. این اختلاف در گروه های سنی 5،3 و 7 روزه معنی دار بود (P<0.05).
نتیجه گیری نهایی: نوع جنس به جهت فعالیت آندروژن ها می تواند بر روی مرگ موتونورون ها تاثیر داشته باشد.